تـــو مـــــرا نـادیــــده بـگـیــــر . . .
و مــــــــن
بـدنـــم روز بـــه روز کـبـــــودتـر مـی شــــود . . .
از بــــــس . . .
خــــودم را مـی زنـــــم ،
بـــــه نـفـهـمـــی . . . !!!
دیگر منتظر کسی نیستم
هر که آمد...
ستاره از رویاهایم دزدید
هر که آمد...
سفیدی از کبوترانم چید
هر که آمد...
لبخند از لبهایم برید
منتظر کسی نیستم
ازسر خستگی در این ایستگاه نشستهام
فقط همین...
در انتظار تو کاسه صبر که هیچ صبر کاسه هم لبریز شد...
راست میگفت...!
من در حدش نبودم...!
در حدش همونایی بودن...!
که امروز باهاش بودن فردا با رفیقاش...!
یــﮧ جــایـے دلــت مـےخـــواנ
دسـت آدمـا رو بــڪـشـے ،
نـــگـﮧ شـوלּ دـارے ،
صــورتــشـوלּ رو مــیـوלּ دســتـات مـحڪــم بــگـیـرے ؛
بــگـے : بــبـیـטּ !
مـטּ נوســِتت دارґ .. .نــرو ! خـُـب...
گاهی میان بی رحمی هایت محبت کنی بد نیست . . .
نگذار روزی که جدا شدیم
خجالت زده ی خاطره هایم باشی . . .
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.